مشکل از آن بود که ماها فکر میکردیم باید توجیه کنیم. اگر تو پیامبر بودی، ماها باید تا نفس آخر باهات میآمدیم. ماها اخلاقمان ثُبات بود، گیر کردن بود. تو آمدی، فریاد کشیدی و ما خشم و بلندیِ صدات را ستودیم و توی خاطرههامان ازش نوشتیم. نوشتیم «عربده میکشید و میگریستیم. او مقدس بود و ما ضعفاء. عربدهها میکشید و از زیبایی و شکوهمندیِ عر عر هاش آسیب میدیدیم.»
تو آمدی، زدی و شکستی، ما پا گذاشتیم روی خرده شکستهها و گمان کردیم زخمهای مقدس
اگر ساعت نه شب است و من همهی چراغها را خاموش کردهام و خزیدهام زیر دو تا پتو و زانوهایم را توی شکمم جمع کردهام و در تاریکی اینها را مینویسم، اگر هر آن ممکن است ناگهان بزنم زیر گریه و هیچ جوره آرام نشوم و تهش مجبور شوم قرص خواب یا آرامبخشی بخورم و آرام آرام بدون اینکه درست متوجه شوم چه اتفاقی دارد میافتد ناگهان از همه چیز تهی شوم و به خواب بروم، اگر دیروز با یکی از بچهها بگومگو کردم و حرفهایی زدم و کمی تند رفتم و ناراحتش کردم _هر
هنگامی که پاسخ درخواست ویزای کانادا به اطلاع متقاضی میرسد؛ ماهها انتظار به پایان خوشی میانجامد و زمان آن فرا میرسد که مقدمات اقامت در کشور کانادا فراهم شود. برچسب ویزای قرمز رنگ کانادا در پاسپورت؛ یعنی سفر به این کشور محبوب از هم اکنون آغاز شده است. از این لحظه به بعد مسافر کانادا با سوألات گوناگونی مواجه میشود: در اولین لحظات ورود به کانادا چه قدمهایی باید بردارم؟ چه کسی در فرودگاه به استقبالم میآید و مسئول رساندنم به محل اسک
درباره این سایت